تو بهشت زهرا دنبال قبر يکي مي گشتيم. يه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو مي خونه. بعد ميگه دنبال قبر کسي مي گردين؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستيار عزرائيلم اومدم ببينم کسي زود تر از موقع نمرده باشه
رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!
يارو اومده ميبينه همكارم توي اتاق نيست. باز ميپرسه خانم فلاني نيست؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ هستن. افتادن پشت اون كمد. با خطكش بزن در بياد!
کله صبحي رفيقم ميخواست بياد درس بخونيم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگير بيار گفت واسه صبحونه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخيره سازي تو روزاي سخت زمستون!
داشتم درس زبان میخوندم با صدای بلند ننه جونم امد گفت داری درس میخونی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم زبان حیوانات کار میکنم بتونم با مورچه ها صحبت کنم
پايان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد ميگه ميخواي دفاع کني؟
پـَـَــ نَه پـَـَــ ميخوام حمله کنم
یارو زنگ زده میگه منزل آقای طاهری؟ میگم نخیر.
میگه ااااا اشتباه گرفتم؟
نه پس شما درست گرفتی من اشتباه ورداشتم !
یکی زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه میگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم الزایمرگرفتم یادم نیست !!!